برنادت سوبیرو          قدیس

برنادت سوبیرو دختری از روستاهای فرانسه و از خانواده ای فقیر بود که مدعی شد مریم مادر مسیح را می بیند و با او گفتگو می کند. عده ای به او ایمان آورده و عده ای دیگر او را دروغگو خواندند ولی حرف های برنادت که از طرف مریم مقدس بیان می کرد و به همه مردم روی زمین پیامهای خوب زیستن را ابلاغ می نمود حتی اسقف کلیسای آن جا را نیز بر آن داشت تا به برنادت ایمان آورد.



 برنادت سوبیرو در سال 1844 میلادی دیده به جهان گشود و در چهارده سالگی 18 مرتبه مریم مقدس را رویت کرد و به دستور بانو چشمه اب شفا بخشی جاری کرد که تا به امروز هزاران هزار بیمار لاعلاج و صعب العلاج را شفا داده است . وی در 35 سالگی در اثر سل استخوان جان سپرد . و سی سال پس از مرگش به دستور مقامات نبش قبر شد . دلیل نبش قبر اثبات قدیسه بودن این بانوست . در کمال حیرت بدن پاک و دست نخورده برنادت در تابوت نمایان شد . این در حالی بود که لباسها و تابوت برنادت پوسیده بود !  برنادت قدیسه اعلام شد .  جسم این بانوی مقدس تا به امروز در یک تابوت شیشه ای در شهر نورز فرانسه نگهداری می شود.


پس از سی سال عدم فساد جسد در گور، بدن خواهی ماری برناده  مقدس برای امتحان نبش قبر شد .دلیل امتحان ،  مقدس بودن وی بود . هنگامیکه سنگ قبر برداشته شد بلافاصله تابوت نمایان گشت . تابوت به اتاقی که برای آن تعبیه شده بود و دو تا سه پایه با رومیزی پارچه ای در آن قرار داشت منتقل شد .  در گوشه اتاق یک میز بود که با رومیزی پارچه ای سفید رنگ پوشیده شده بود و باقیمانده بدن برنادت قرار بود روی این میز  قرار گیرد . تابوت باز نشده بود و پیچهای آن باز شد و یرب لحیم کاری شده آن برداشته شد . درب تابوت  چوبی  گشوده  شد و بدن سالم نگهداری شده خواهر برنادت را نمایان کرد .کمترین اثری از بوی نامطبوع به مشام نمی رسید.  خواهری که وی را سی سال پیش خاکسپاری کرده بود متذکر شد که فقط دستانش  مقدار ناچیزی از بین رفته . یک نفر جراح و دکتر که در زمان نبش قبر حضور داشتند و سوگند یاد کرده بودند به این صورت توضیح می دهند: تابوت در حضور اسقف  نورز ، شهردار شهر نورز و قائم مقام  قانونی  وی و خود ما با در دست داشت چندین حکم قانونی و تصویب نامه  گشوده شد  ما متوجه هیچ بوی نامطبوعی نشدیم و بدن وی طبق سفارش خودش در یک جامه رهبانیت پوشیده شده بود . البسه مرطوب شده بود. فقط صورت و دستها و ساعدها از لباس بیرون بود .
سر اندکی به سمت چپ متمایل شده بود صورت سفید و رنگ پریده بود . پوست به ماهیچه ها متصل بود و ماهیچه ها هم به استخوان ها متصل و پیوسته بود . حفره چشمها با پلکها پوشیده شده بود . ابروها در طاق بالای چشمها به پوست متصل بودند  . مژه های چشم راست به پلکها متصل  بود . بینی گسترده  شده بود . لبها مقدار اندکی از هم باز شده بود و دندانها از لای آن سالم به نظر می رسید . دستها بر روی سینه به هم گره زده شده بود  و صلیبی در دست مشاهده می شد.و این همان صلیب استاین همان صلیبیست که قدیسه سوبیرو در تابوت به مدت سی سال در دستانش نگه داشته بود

و ناخنها و دستها کاملا سالم و حفاظت شده بود . دستها هنوز یک تسبیح زنگ زده را میان خود داشتند . رگهای ساعدها بیرون زده بودند . پاها هم همچون دستها لاغر بود و ناخنهای پاها هم سالم و بی عیب باقی مانده بود . یکی از ناخنهای پاها هنگام شستشوی جسد افتاده بود . وقتی که البسه در آورده شد و حجاب از روی سر برداشته شد تمام بدن خشک شده قابل رویت شد که خشک و شق شده بود .  تمام اعضا خشک شده بود . معلوم شد که موها که کاملا کوتاه شده بود به سر متصل بود و هنوز به جمجمه پیوسته بود . گوشها در وضعیت کاملا سالم و محافظت شده قرار داشت . و طرف چپ بدن بالاتر از طرف راست بود . شکم به طرف داخل مقعر

شده بود و مثل همه جای بدن خشک شده بود . وقتی به آن ضربه زده می شد مانند یک تکه مقوا از آن صدا بلند می شد .زانوی چپ به بزرگی  زانوی راست نبود .دنده ها  به خاطر کشش ماهیچه ها برآمده شده بود.   این همان صندلیی است که برنادت مقدس بر روی آن فوت کرد . وقتی حالش بد شد در اتاقش در دیر بر روی این صندلی نشست و با صدای بلند آهنگی رو خوند که دعا بود و بعد همان دعایی که مریم مقدس به او آموزش داده بود خواند و بر روی این صندلی فوت کرد
جسد سفت شده بود و بنابراین می شد برای شستن آن را به طرف جلو و عقب چرخش داد . قسمتهای پایین تر بدن مقدار کمی سیاه شده بود .   به نظر می رسید که این به دلیل مقدار بالای کربن موجود در تابوت به وجود آمده باشد . گواهی که در آن ما حسب وظیفه این اظهارات را تقدیم کردیم کاملا به درستی و به دور از هر گونه خطا و اشتباه ثبت شده است . نورز  22  سپتامبر  1909  دکتر دیوید جوردن  راهبه ها بدن او را شستشو دادند و آن را در یک تابوت جدید قرار دادند که با روی پوشانده شده بود و با پارچه ابریشم سفید پوشش داده شده بود . در همان ساعات اولیه که بدن در مجاورت جریان هوا قرار گرفت کم کم شروع به سیاه شدن  کرد . بنابراین درب تابوت دوجداره را بستند لحیم کاری و میخ و پرچ شد و توسط  7  مهره آن را مهر و موم کردند . کارگران دوباره بدن برنادت را به زیرزمین آوردند . ساعت  5/5  بعد از ظهر بود که آزمایشاتشان تمام شد .   این واقعیت که بدن برنادت در طول این همه سال ، سالم و درست باقیمانده لزوما معجزه نیست . این واقعیت به خوبی شناخته شده که اجساد در انواع به خصوص خاک به درجات مختلفی شروع به تجزیه و از هم پاشیدن می کنند و ممکن است به تدریج مومیایی شوند . ولی به هر حال در مورد برنادت این مومیایی شدن  به طرز عجیبی حیرت آور است . بیماری او و وضعیت بدنش در هنگام مرگ و رطوبت زیرزمین دیر جوزف  مقدس  قاعدتا باید باعث پوسیدگی گوشت و بدن وی می شده است .  ( لباسهای رهبانیت برنادت مرطوب بود و تسبیح دستش زنگ زده بود و صلیب تسبیحش در اثر رطوبت سبز رنگ شده بود )
اینجا هم اتاق برنادت مقدس در دیری در نورز است که به مدت  ۱۳  سال در آنجا راهبه بود و باز همان صندلی

 در سالهای بعد در  3  آوریل  1919  یک مجوز دیگر برای بررسی بیشتر و آزمایشات بر روی بدن برنادت مقدس صادر شد . دکتر تالون و دکتر کمت در حضور اسقف شهر نورز ، رئیس پلیس ، نماینده شهردار و دیوان محاکمات کلیسا ، آزمایشات را رهبری می کردند . همه چیز درست مانند آزمایشات قبلی در ده سال پیش بود . همه حضار سوگند نامه را خواندند و درب زیرزمین گشایش شد و جسد به درون یک تابوت جدید منتقل شد و دوباره خاکسپاری شد . همه کار  مطابق با حکم قانونی و قوانین مدنی  انجام شد  . بعد از اینکه پزشکان آزمایشاتشان را انجام دادند و کارشان به اتمام رسید هر کدام به داخل یک اتاق  جداگانه  رفت که نتیجه آزمایشات و مشاهداتش را بر روی کاغذ منتقل کند . آنها حق مشورت و گفتگو با یکدیگر را نداشتند. هر دو گزارش از هر نظر دقیقا به هم مطابق بود و همچنین با گزارشات دکتر جوردن و دکتر دیوید در سال  1909  مطابقت داشتند . یک موضوع با اهمیت جدید در مورد بدن برنادت وجود داشت . و آن مقداری  زنگار و یک لایه از نمک که به نظر می رسید از املاح کلسیم باشد بود که احتمالا در اثر شستشوی بدن در هنگام آزمایشات اولیه ایجاد شده بود. هنگامیکه تابوت بازگشایی شد پیکر کاملا سالم و بی بو ظاهر شد ( دکتر تالون در این مورد دقیق تر گزارش کرده بود که هیچ بوی نامطبوعی ناشی از فساد به مشام نمی رسید و هیچکدام از حضار از این بابت ناراحت نشدند ) جسد عملا مومیایی شده بود و با یک تکه از زنگ و یک لایه جالب توجه از نمک که به نظر ملح کلسیم می نمود پوشیده شده بود . اسکلت کامل و درست بود و منتقل کردن آن به روی میز کار دشواری  نبود و می شد به راحتی آن را جابجا کرد . پوست برخی از نواحی اندکی از بین رفته بود اما در بیشتر نواحی پوست سالم وجود داشت در برخی جاها رگها هم قابل رویت بودنددر ساعت  5  بعد از ظهر همان روز جسد دوباره در دیر جوزف مقدس در حضور اسقف اعظم و مادر فورستیر و رئیس پلیس خاکسپاری شد . این قسمتی از گزارش دکتر کامت است:   بنا بر درخواست اسقف نورز من قسمت عقبی دنده های پنجم و ششم اثر مقدس را جدا کردم و برداشتم من متوجه یک جسم سخت و پایدار در قفسه سینه شدم که همان کبد بود که با دیافراگم احاطه شده بود .  من همچنین یک تکه از دیافراگم و قسمت زیرین کبد را جدا کردم و می توانم قاطعانه بگویم که این ارگانها از نظر محافظت شدگی در شرایط عالی قرار داشتند . من همچنین دو تا استخوان کشکک زانو را بیرون آوردم پوست این نواحی کاملا به استخوان متصل یود و زانوها با جرم بیشتری از ملح کلسیم پوشیده شده بود . من همچنین قطعاتی از ماهیچه های راست و چپ قسمت بیرونی رانها را از جا بلند کردم این ماهیچه ها هم با نحوی عالی سالم و محافظت شده بودند و هیچ آثاری از فساد و

تباهی در آنها به چشم نمی خورد .   از این آزمایشات من به این نتیجه رسیدم که بدن برنادت مقدس کاملا سالم وپاک است . اسکلت کامل است ماهیچه ها مقداری دچار آتروفی (کوچک شدن ) شده اند . ولی از نظر حفظ شدگی در شرایط کاملا مطلوبی به سر می برند . فقط پوست که مقداری خشک شده و چروک خورده و به نظر می رسد که رطوبت موجود در تابوت بر روی آن اثر گذاشته باشد . پوست مقداری به طیف رنگی خاکستری می زند و با لایه ای از زنگار پوشیده شده و مقدار زیادی کریستال و نمک کلسیم بر روی آن موجود است ولی بدن اصلا نه فاسد شده و نه تجزیه جسد بر  روی آن صورت نگرفته . اگرچه این کاملا نرمال و قابل انتظار است بعد از یک دوره زمانی طولانی در یک زیر زمین خارج از خاک قرار گرفتن.  سوم آوریل  1919  دکتر کامت .تصویر واقعی از چشمه ای که به دست برنادت ایجاد شد    در سال  1925  میلادی برای بار سوم و آخر پیکر برنادت مقدس نبش قبر شد . دومرتبه از دکتر کامت در خواست شد که مراحل کار را سرپرستی کند . در طی مراحل جراحی دکتر کامت  کل بدن برنادت مقدس را در باند پیچی کرد و فقط دستها و صورت را بیرون گذاشت . بدن برنادت دوباره به داخل تابوت منتقل شد اما پوشیده نشد . در اینجا بود که قسمتهای مختصری از صورت دچار فساد شد بنابراین با لایه نازکی از موم پوشانده شد . این یک تمرین ساده و پیش پا افتاده در فرانسه بود و بیم آن می رفت که جسد متلاشی شود .    رگه های سیاهی روی صورت و فرورفتگی چشمها و بینی ممکن بود آثار نامطلوبی به جا گذارد . بیم آن می رفت که  فساد کل پیکر مقدس را در بر گیرد .  همچنین دستها هم برای محافظت بدن عملیات رویشان انجام شد . سه سال بعد در دومین شماره بولتن دکتر کامت گزارش سومین نبش قبر را منتشر کرد :   من علاقمندم که سمت چپ قفسه سینه را بشکافم و دنده های آن قسمت را کنار بزنم و قلب را که مطمئنم سالم باقی مانده بیرون آورم . از آنجا که بدن اندکی به سمت چپ تکیه داده شده بود ، بیرون آوردن قلب بدون ایجاد یک جراحت بزرگ کار دشواری می نمود همانطور که  مادر سوپریور توضیح داده بود قلب مقدس یک تمایل و کششی داشت که با کل بدن باقی بماند. و اسقف اعظم هم توصیه کرده بود که بر این کار پافشاری نکنم من خودم را متقاعد کردم که دو سمت چپ بدن ار نشکافم و دو دنده سمت راست را بیرون بیاورم که به نظر کار ساده تری می نمود .در طول این آزمایشات مصیبت فراوانی کشیدم . اسکلت در وضعیت حفاظت شده کامل به سر می برد . بافت های رشته ای ماهیچه ها ( که هنوز نرم و قابل ارتجاع و پایدار بودند ) ، همچنین رباط ها و پوست و بالاتر از همه اینها وضعیت غیر منتظره و سلامت کامل کبد بعد از  46  سال من را متعجب کرد . تصور می شود که این عضو که اساسا خیلی نرم است تمایل دارد که خیلی سریع فرو ریزد و سریعا تجزیه و فاسد شود  یا به سختی یک تکه گچ در آید  اما هنگامیکه این عضو بریده شده کاملا نرم و در وضعیت نرمال و طبیعی

خود بود . و من تمامی حضار را متوجه کردم که این به نظر یک پدیده عادی و نرمالی نمی آید.

یک تابوت کریستالی برای برنادت مقدس تهیه شد . او در صومعه گیلدارد مقدس در کلیسای نورز جایی که وی به مدت  13  سال در آنجا زندگی کرده بود منتقل شد . وی تا  3  اگوست  1925  بدون هیچ انهدامی در معرض دید عموم قرار گرفت  یک خواهر مقدس و یک کشیش به بازدید کنندگان خوشامد گویی می کردند و در مورد زندگی برنادت و پیامهای مریم مقدس با آنها صحبت می کردند.