Image result for ‫عکس آرامگاه مولانا‬‎

آرامگاه مولانا

آرامگاه مولانا در ترکیه است . ابتدا وقتی میخواهید وارد آرامگاه شوید از نایلون گفشهائی درست شده است که باید قبل از ورود آن کفشهای نایلونی را 

روی کفشهای خود بکشید این کار به خاطر این است که زمین آرامگاه کثیف نشود . 

وقتی  در باز میشود و هجوم جمعیت که بیشتر مردم ترک هستند وارد آرامگاه میشوید حس و حال عجیبی به شما دست میدهد. 

اتوبوس اتوبوس جهانگرد و زائر میایند .


کعبه ت العشاق  باشد این مقام

هر که ناقص آمد این جا شد تمام 


این آرامگاه قبرستان خاندان مولوی است .

 در کنار قبر خودش ادمه پیداا میکند . 

روبرو مسجدیست که صدها سال بعد ساخته شده است .

قبل از این که مسجد شود سماءخانه بوده که دراویش رقص سماء میکردند . 

فرزندان مولانا و نوادگان مولانا  پدر مولانا همه و همه این جا خاکند . 

از خانواده چلپی به معنای بزرگ 

تا امروز که ما هستیم 24 نسل مولانا زنده است و همین جا در همین شهر اقامت دارند .


جالب توجه این که قبرهائی در این آرامگاه وجود داردکه کوچکتره و متعلق به زنهای خانوا ده است .

بدو ورود   در آغاز مثنوی و معنوی که نوشته شده 

بشنو این نی چون حکایت میکند ---از جدائیها شکایت میکند 


سما, خانه 

این سماء خانه را سلطان سلیمان اول پادشاه عثمانی ساخت کسی که تو سریال حریم سلطان ازش افسانه ساختند .

ایوانهائی که در آنجاست دراویش آن جا مینشتند و با صدای موسیقی که از ایواننها میامد به ترتیب حلقه میزدند و حرکت سماء را تکرار میکردند .

 

شاید هم مثنوی خوانده میشده است . در زمان مولانا سماء این گونه بوده است . 


قفسه هائی در آن جا وجود دارد که تاریخچه تفکرات و زندگی مولانا در آن قفسه ها جای گرفته است .

گفته ها و یاداشتهای مولانا آن جاست . 


در این قفسه ها کتابی است که باز شده است و زیرش اینگونه نوشته شده است 

مکتوبات -مجالس سبعه --فیه ما فیه 

حضرت مولانا جلا ل الدین رومی 

دوره ی آل قارمان 1353 میلادی 


دیوان کبیر را بعد از ملاقات با شمس تبریزی مینویسد . غزلیات  مولانا  در این جا تخلص خموش و خاموش و بعد به شمس تبریزی حتی تخلص میکند 


این غزلیات تا آخر عمر مولانا ادامه پیدا میکند و در زمانی که شمس غیبت میکند و میمیرد به خاطر عشق به او نام  این کتاب را دیوان شمس 

مینامد . بعد دوباره به نام دیوان کبیر بر میگردانند اطرا فیانش 


مثنوی معنوی - کتابی به قول شیخ بهائی نمیگویم که اون عالیجناب   هست پیغمبر ولی دارد کتاب 

مثنوی معنوی مولوی  -معنوی که قرآنی است به لفظ پهلوی ( پهلوی نام زبان فارسی پیش از اسلا م است .


غیر از چند بیت اول بشنو از نی چون حکایت میکند ......بقیه مولانا میگفته و چلپی آنها را یاداشت میکرده و بعد یک خوش نویس اون را نوشته 

اون خوش نویس یک هندی بود که اهل همین شهر بوده است . 


مثنوی معنوی 

حضرت مولانا جلال الدین رومی 

دوره ی سلجوقی 1278 میلا دی

خطاطش  -محمد بن عبدالله قونوی 


در آرامگاه لباس مولانا و چند کلاه گذاشته شده است . جامه ی مولانا بسیار بلند و از جنس بافت بسیار جالب است برمیگردد به اون دوره که بافندگی پیشرفت میکند . 


کلاه ها متعلق به مولانا هستند . کلاه نمدی عسلی را موقع سماء -وقتی خبر مرگ شمس را میشنود جامه ای این چنینی میپوشد و سماء میکند .


مولانا وقتی پدرش بهاء الدین ولدی  میمیرد 24 ساله بود .  

مولانا مریض میشود در یک شنبه عصری 27 آذر ماه بعضی میگویند 4 دی بعضی میگویند 25-26 آذر    سال 652 هجری شمسی فوت کرده است .

شب مرگش را شب عروسیش میداند .


معماری آرامگاه بحرالدین تبریزی  انجام میدهد . 


لازم به ذکر است که در سمت چپ آرامگاه شش سنگ قبر است 4 تا جلو و دو تا پشت 

اینها کسا نی بودند که همراه خانواده ی مولانا از بلخ هجرت میکنند و به قومیه میایند و تا آخرین لحظات عمر باهاشون بودند . 



در بهار اردیبهشت هر سال به مناسبت ورود مولانا و خانواده اش را به قومیه  جشن میگیرند  .

بیشتر جهانگردان سعی میکنند خودشان را به این جشن برسانند . 

در قرن هفت هجری مولانا آخرین کوچش را ما بین دو شهر انجام میدهد ....باغهاای میوه همه و همه را وقف مردم میکنند . به این باغ ها به نام مولانا پیر خادم  ---- میوه هایش وقف میشود هر سال