کشف اولینمرد نمکی


در زمستان سال ۱۳۷۲، معدن‌کاران به‌هنگام خاکبرداری و استخراج نمک از معدن زیر تپه‌های این منطقه، با نیم‌تنهٔ یک جسد روبه‌رو شدند. این جسد دارای ریش و موی بلند و حلقهٔ گوشواره‌ای از جنس طلا در گوش چپ بود. جسد مزبور در اواسط یکی از تونل‌های معدن، که حدود ۴۵ متر طول داشت، به‌دست آمد. از تاریخ ۶ اسفند ۱۳۷۲، کاوش‌ها در این منطقه آغاز شد. درپی کاوش‌ها؛ یک ساق پا درون چکمهٔ چرمی، سه قبضه چاقو، شلوارک، شی نقره‌ای، قلاب سنگ، قطعات طناب چرمی، سنگ ساب، یک عدد گردو، قطعات سفال و چند تکه پارچه منقوش و قطعات خردشده استخوان نیز پیدا شد.باستان شناسان در مورد ظاهر این پیکر گفته‌اند احتمالاً مرد نمکی از طبقه اشراف و شاهزاده‌ها بوده‌است، زیرا برروی لباس او جواهرات و زیورآلاتی پیدا شده که مخصوص این طبقه بوده، و همچنین آنها چنین فرضیه دارند که او یا درحال فرار به غار پناه برده یا در جنگی از میدان گریخته و به غار پناه آورده و آنجا فوت کرده و موریانه‌ها پیکرش را، که از نمک پوشیده بوده، خورده‌اند.




کشف دومین مرد نمکی

با وجود کشف استثنایی مرد نمکی شماره یک در سال ۱۳۷۲ تلاش چندانی برای تعطیل کردن استخراج مکانیکی و لغو بهره برداری از معدن صورت نگرفت. پاییز ۱۳۸۳ معدنکاران در حین کار با بولدوزر دوباره با بقایای اسکلت انسانی برخورد کردند که بدلیل کار با بولدوزر تا حد زیادی متلاشی شده بود و با جستجوی معدن‌کاران در میان خاک‌های آشفته علاوه بر جمع‌آوری قسمتهایی از بقایای انسانی تکه تکه شده، شماری اشیا به دست آمد که توسط بهره بردار به اداره میراث فرهنگی و گردشگری استان منتقل شد. بررسی‌های نخستین بر روی بقایای انسانی که پس از انتقال به میراث فرهنگی، مرد نمکی شماره ۲ نامگذاری شد، نشان داد که این بقایا متعلق به مردی میانسال با میانگین قد حدود ۱۸۰ سانتی‌متر بوده که در جریان ریزش دیواره‌ها و سقف تونل کشته شده است.

از جمله اشیایی که همراه این مرد نمکی یافت شد می‌توان به تکه سبد و میخ‌های چوبی، طناب‌های گیاهی و منسوجات اشاره کرد.

کشف اتفاقی مرد نمکی شماره ۲ و مجموعه‌ای از اشیا موجب از سرگیری پژوهش‌های باستان شناسی در معدن نمک چهرآباد پس از گذشت ۱۱ سال شد. بنابراین کاوش در معدن با وجود شرایط آب و هوایی نامناسب و دشوار در دی‌ماه ۱۳۸۳ به منظور نجات بخشی آثار و بقایای باقی‌مانده آغاز شد.




کشف سومین مرد نمکی

مرد نمکی شماره ۳ همچون مرد نمکی ۲ به صورت اتفاقی و طی کار باطله‌برداری بولدوزر توسط معدن‌کاران در سال ۱۳۸۳ کشف شد. بدلیل سقوط یک صخره بسیار بزرگ نمک بر روی مرد نمکی شماره ۳ و همچنین کشف آن توسط بولدوزر، این جسد نیز به صورت متلاشی شده و تکه تکه به دست آمد. آنچه که مرد نمکی شماره ۳ نامیده شد در واقع بقایای استخوان، لباس و قسمتهایی از بافت نرم فردی بود که همچون معدنچیان دیگر بر اثر ریزش تونل و سقوط یک سنگ چند تنی روی او کشته شده بود.

کشف چهارمین مرد نمکی

مرد نمکی شماره ۴ سالم‌ترین و کامل‌ترین جسد نمکی به دست آمده از معدن چهرآباد است و به رغم آسیب دیدگی به هنگام مرگ تقریباً بیشتر قسمت‌های بدن این مومیایی سالم باقی‌مانده است. این جسد شامل مجموعه‌ای از استخوان‌ها و بافت نرمی است که بر اثر از دست دادن آب بدن کاملاً خشک شده است.

براساس پژوهش‌های انجام گرفته مشخص شد این مومیایی طبیعی، پسر جوانی بوده که به هنگام مرگ حدود ۱۶ سال داشته است. قد این مومیایی ۱۷۰ تا ۱۷۵ سانتی‌متر و بر گوش‌هایش حلقه فلزی دیده می‌شود، موهای سر وی کوتاه، به رنگ خرمایی و همراه این مومیایی اشیای جالب توجهی نیز کشف شد. یکی از این اشیا چاقوی فلزی با دسته استخوانی است که در غلافی چرمی به کمربند پارچه‌ای این مومیایی بسته شده است و از اشیای دیگر می‌توان به دو کوزه کوچک سفالی سالم اشاره کرد.

از ویژگیهای بسیار مهم این مومیایی طبیعی، لباس کامل است که برتن او دیده می‌شود، این لباس از بالاپوشی بلند، یک شلوار و کفش چرمی تشکیل شده است.





کشف پنجمین مرد نمکی

این مومیایی طبیعی نیز در کاوش فصل دوم در حالی یافت شد که به جز سر بقیه قسمت‌های بدن زیر صخره و سنگ‌های آواری بزرگ قرار گرفته بود. شکل جسد نشان می‌داد که این شخص نیز همچون نمونه‌های پیشین بر اثر حادثه‌ای که منجر به تخریب و ریزش تونل گردیده، کشته و مدفون شده است.

بر خلاف مومیایی نمکی شماره ۴ بیشتر بافت بدن مرد نمکی شماره ۵ پوسیده و از بین رفته بود و بافت نرم فقط در قسمت‌هایی کوچک از دو دست، پاها بخش‌هایی از صورت، سینه و لگن باقی‌مانده بود. موی سر جسد به شرایط محیطی که مرد نمکی در آن قرار گرفته بر می‌گردد، کم بودن میزان نمک در این محیط نفوذ آب از بالای کوه به این بخش از معدن از دلایل اصلی پوسیده شدن زیاد مرد نمکی شماره ۵ است.




کشف ششمین مرد نمکی

ششمین مرد نمکی با آغاز فصل سوم کاوش در خرداد ۱۳۸۶ براثر بارندگی‌ها و شستشوی نمک، پش از حدود ۴۰ سانتی‌متر حفاری در نزدیکی محل کشف مرد نمکی شماره ۲ پیدا شد، اما به علت نبود مجوز حفاری و مشکل در نگهداری، این جسد تاکنون درون نمک باقی‌مانده است. جمجمه ششمین مرد نمکی مـربوط به دوره ساسانی است





محل نگهداری

پیکر نخستین مومیایی در معدن نمک چهرآباد واقع در یک‌کیلومتری جنوب روستای حمزه‌لو در ناحیهٔ غرب شهرستان زنجان پیدا شده‌است. سر و پای چپ یکی از این مردان در موزهٔ ایران باستان تهران قابل بازدید است. جسد سه تن دیگر از مردان نمکی در عمارت ذوالفقاری در شهر زنجان نگهداری می‌شود.

پژوهش‌ها

با انجام آزمایش‌های سالیابی به روش کربن ۱۴، که بر روی نمونه استخوان‌ها و پارچه‌های مجموعه صورت گرفت، قدمتی حدود ۱۷۰۰ سال (اواخر اشکانی – اوایل ساسانی) برای مرد نمکی تعیین گردید. آزمایش‌های دی‌ان‌ای نشان داد که سن مرد نمکی هنگام مرگ حدود ۳۷ سال و قد وی حدود ۱۷۵ سانتی متر بوده‌است. با بررسی آزمایش‌های انجام‌شده بر روی سلول‌های موی سر، گروه خونی مرد نمکی +B تعیین شد.

با آزمایش سی تی اسکن و رادیولوژی، مشخص شد که مرد نمکی دراثر سقوط ناگهانی درون یکی از گودالهای معدن نمک و وارد شدن ضربه بسیار شدید به ناحیهٔ راست جمجمه و صورت از بین رفته‌است. مطالعات باستانشناختی بر روی مجموعه مرد نمکی نشان داد که به علت آرایش خاص موهای بلند سر و صورت، وجود گوشوارهٔ طلا در گوش چپ، چکمه چرمی با ساخت و دوخت بسیار ظریف و هنرمندانه و همچنین نوع و بافت تکنیکی پارچه لباس و بدست آمدن شئ نقره‌ای همراه با متوفی، فرد مزبور یک کارگر ساده معدن نمک نبوده، بلکه فردی عالی رتبه و دارای پایگاه اجتماعی بالا بوده‌است، اما علت حضور، سقوط و مرگ وی در معدن نمک چهرآباد همچنان در پردهٔ راز و ابهام باقی مانده‌است.

انگل‌شناسی

در پژوهشی که در سال ۲۰۱۲روی یکی از مردان نمکی که حدوداً مربوط به ۲۲۰۰ سال پیش بوده است، معلوم شد که در دستگاه گوارشی این فرد بقایای تخم کرم کدو دارد که از نظر تعیین نوع غذای آن دوران و نوع آلودگی انگلی موجود کشف قابل توجهی محسوب می‌شد. ابتلا به کرم کدو نشان می‌دهد که در آن زمان، استفاده از گوشت کم پخته‌شده رواج داشته است.

پارچه‌ها

لباسهایی که بر تن مومیایی‌های معدن نمک دوزلاخ در چهرآباد محفوظ مانده ، اطلاعات بسیار با ارزشی در مورد نحوه پوشش ، رنگ‌آمیزی و بافتن پارچه در زمان خود به ما می‌دهد . مثلاً مومیایی شماره ۴ لباس کامل بر تن دارد و پارچه‌های لباس هم در وضع بسیار مناسبی حفظ شده‌اند .