Nima Yushij - Original.jpg

شاعر -نویسنده-منتقد و نظریه پرداز ادبی

نیما یوشیج

متولد ----25 آبان 1276 بوش مازندران 

مرگ -----13 دی 1338 در شمیران تهران 

نام پدر -----ابراهیم خان اعظم السلطنه

نام همسر ----عا لیه جهانگیری  فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهر زاده ی نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صور اسرافیل 

دو بار شکست عشقی خورد .

نام فرزندش ------شراگیم اکنون آمریکا زندگی میکند 

وقتی به شمال میروید هر کجا بایستید کمی استراحت کنید و چیزی بخورید عکس نیما یوشیج را به در و دیوار رستورانها میبینید .


نیما  از خانواده های قدیمی مازندران هستند  .

نام پدرش ابراهیم اعظم السلطنه و در مازندران به گله داری و کشاورزی مشغول بود .

پدرش در روستای پوش مازندران به پسرش تیراندازی و اسب سواری و زندگی در روستا را آموخت . 

بیشتر مردم مازندران به کشاورزی و دامداری مشغول هستند و طبیعی است که اسلحه داشته باشند چرا که :

گرگ و دیگر حیوانات درنده به دامشان آسیب نرسانند . 

از این رو پدرش به نیما هم آموزش تیر اندازی و اسب سواری را آموخت . 

نیما تا 12 سالگی در روستای یوش  زندگی کرد و نزد آخوند آن روستا خواندن و نوشتن آموخت . 

در سن 12 سالگی به تهران آمد . 

در تهران در مدرسه ی سن لوئی تحصیل کرد . 

او کمتر دوست داشت و در مدرسه گوشه گیر بود و تنها یک دوست داشت که بیشتر با او از مدرسه فرار میکرد .

نیما معلمی داشت به نام نظام وفا که او را دوست داشت و تشویقهای او باعث شد که به شعر و شاعری روی آورد . و به سبک خراسانی شعر میگفت .

نیما اولین شعر بلندش را به همین معلمش تقدیم کرد به نام افسانه 

در همین مدرسه به زبان فرانسه آشنا شد . 

پس از پایان تحصیلات در وزارت دارائی مشغول به کار شد .

اما :

چون علاقه ای به این کار نداشت  پس از مدتی آن کار را رها کرد . 


در کتاب تاریخ خانواده ی اسفندیاری تالیف اسدالله اسفندیاری چاپ 1329  آمده که :

نیما یوشیج (علی اسفندیاری ) و خاندان اسفندیاری از خاندانهای معروف ایران و نور استان مازندران در دوره ی قاجار و پهلوی است . 

که نسب ایشان به شاخه ای از اسپهبدان طبرستان موسوم به پادوسیانیان میرسد . 

پادوسبانیان سلسله ای ساسانی تبار بودند که از حدود سال 40 هجری تا دوران شاه عباس کبیر صفوی و بخشهائی از طبرستان (مازندران ) حکمرانی  میکردند که : 

علی اسفندیاری (نیما یوشیج ) و محتشم السلطنه از مشهورترین اعضای این خاندان هستند .


=======

علی اسفندیاری سال 1300 خورشیدی نامش را به نیما تغییر داد . 

نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است . 

شعر های خود را هم با همین نام امضاء میکرد . 

در نخستین سالهائی که شناسنامه تازه درست شده بود نامش را نیما ثبت کرذد . 

دوره ی نوجوانی و جوانی اش مصادف با انقلاب مشروطه -جنبش جنگل و تاسیس جمهوری سرخ گیلان بود . 

او از نظر سیاسی چپ گرا بود . 

او در نشریه ی سرخ که یکی ازنشریات حزب کمونیست  ایران بود دهه ی 1920 

سردبیر این نشریه برادرش لادین بود که نیما همکاری قلمی با این نشریه داشت . 

این نشریه در رشت چاپ و منتشر میشد . 

از جمله :

تصمیم گرفت با میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود . 

در دهه ی بیست خورشیدی :

در نخستین کنپره ی نویسندگان ایران عضو هیئت مدیره کنگره بود . 

او اشعارش را در نشریات چپ گرا این دوران منتشر میکرد . 

========

نیما در جوانی عاشق دختری میشود اما به دلیل اختلاف مذهب نتوانست با او ازدواج کند . 

بار دوم عاشق دختری شد به نام صفورا که خواست با او ازدواج کند اما :

دختر حاضر نشد با او به شهر بیاید و به هم خورد و بی سرانجام ماند .


سر انجام در 6 اردیبهشت 1305 خورشیدی ازدواج کرد .

و همسرش عالیه جهانگیری که ثمره ی ازدواجش یک فرزند پسر به نام شراگیم  است که 

اکنون در آمریکا زندگی میکند . 

 

این شاعر بزرگ به ذات الریه مبتلا شد از روستا برای معالجه به تهران آمد .

معالجات تاثیری نکرد و سرانجام در 13 دی 1338 در گذشت . 

در امام زاده عبدالله به خاک سپرده شد .

سپس طبق وصیت نامه اش در سال 1372 خورشیدی پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند .


آرامگاه او در کنار خواهرش بهجت الزمان اسفندیاری و آرامگاه سیروس طاهباز در میان حیاط جا گرفته است . 

خانه اش چون قدمتش به زمان دوره ی قاجار میرسداز سوی میراث فرهنگی به عنوان  اثر ملی ثبت شده است . 

بازدید از خانه ی نیما برای عموم آزاد است .