انتشار اولین عکس از گوهر خیراندیش در تصادف


در فیلم آذر شهدخت پرویز و دیگران گوهر خیر اندیش تصادف میکند و سر و کتفش آسیب می بیند .در آبان 92


گوهر خیراندیش در 1 شهریور 1333  شیراز متولد شد .

همسر مرحوم اسماعیل خانی  بازیگر توانای سینما بود .


   از سال ۱۳۴۹ و در دوران دبیرستان فعالیت وی با گروه تئاتر درشیراز  آغاز شد


حاصل ازدواج یک پسر و دو دختر به نام‌های امید، آزاده و آناهیتا بود.


او با همسرش در شیراز به فعالیت تئاتر می‌پرداختند و همچنین کارمند اداره فرهنگ و هنر شیراز بود.


وی در سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران  قبول شده و به همراه همسر و فرزندانش به تهران  می‌آید. در تهران در کنار درس خواندن به فعالیت تئاتر می‌پردازد و همچنین کارشناس امور هنری ارشاد استان تهران می‌شود.


وی یکی از اساتید ثابت کانون سینماگران جوان است و همچنین سابقه برگزاری کارگاه آموزشی در چند  دانشگاه  معتبر آمریکا  را دارد

او معتقد است   یکی از رموز ماندگاری یک بازیگر این است که هر نقشی را فقط برای مسائل مالی قبول نکند.


حرف های تلخ گوهر خیراندیش در مورد دخترش (عکس)
گفت و گویی بسیار جالب اما تلخ با بازیگر بسیار عزیز گوهر خیر اندیش:
 
سلامت: دقیقا چه اتفاقی برای دخترتان افتاد؟
دختر من در خارج از کشور دانشجو بود اما به خاطر مشکلات اقتصادی که پیش آمد و با اینکه من همه تلاشم را کردم که درسش را تمام کند، دیگر با دلار 4 هزار تومان نشد که او بماند و مجبور شد یک ترم مانده به پایان تحصیلش برگردد. دانشگاهش هم بلوار فردوسی و میدان آزادی بود، یعنی دقیقا در مناطقی که جزو آلوده‌ترین مناطق تهران هستند. این بچه مجبور بود از صبح تا ساعت 8 شب که کلاس داشت، این هوا را تنفس کند و دیگر این شد که حالش بد شد و…

سلامت: یعنی فقط به خاطر آلودگی هوا بود؟ چون خیلی‌ها این هوا را تنفس می‌کنند و همه دچار این مشکل نمی‌شوند.
ببینید، دختر من چند سال بود ایران زندگی نمی‌کرد. اصلا بگذارید برایتان یک مثال بزنم؛ اگر قورباغه را در آب 100 درجه بیندازی یک دفعه از آب می‌پرد بیرون اما اگر آب را کم‌کم گرم کنی می‌ماند و می‌میرد. ما در این هوای آلوده مثل همان قورباغه‌هایی هستیم که کم‌کم می‌میریم و خبر نمی‌شویم چه به سرمان می‌آید اما کسی که از بیرون می‌آید و وارد این هوا می‌شود، بدنش واکنش نشان می‌دهد، مثل دختر من که یک دفعه واکنش نشان داد و ریه‌هایش از بین رفت!

سلامت: یعنی چی شد دقیقا؟ کی به پزشک مراجعه کردید؟ آنها چه گفتند؟
اول که تشخیص نمی‌دادند و به خاطر سرفه‌های شدیدی که داشت، برایش آنتی‌بیوتیک تجویز می‌کردند. تا اینکه وضعیت به جایی رسید که آنقدر سرفه می‌کرد که از شدت سرفه سیاه می‌شد و نمی‌توانست حتی 5 دقیقه شب‌ها بخوابد.

 
او را بردم پیش پزشکی که خودم برای ریه‌ام می‌رفتم. وقتی معاینه‌اش کرد، گفت چه خوب کاری کردی که دخترت را آوردی چون وضعیتش خیلی بدتر از خودت است و اصلا همان جا به من گفت دخترت دارد می‌میرد! و آزمایش‌های مختلف گرفتند. جواب آزمایش‌ها هم که آمد، من ایران نبودم و وضعیت دخترم آنقدر بد بوده که خود پزشک او را بستری می‌کند.


سلامت: الان در چه وضعیتی است؟
از نظر جسمی ‌بهتر شده؛ در بیمارستان اکسیژن گرفته و آنتی‌بیوتیک مصرف می‌کند اما از نظر روانی آسیب دیده! واقعا آسیب‌دیده! دختر من هیچ مشکلی نداشت. داشت درسش را می‌خواند که به خاطر مسائل مالی برگشت و در این هوا تنفس کند و فشار روانی متحمل شود؛

   باور می‌کنید من بعد از این همه سال هنوز حقوق 4-3 سال قبلم را از تلویزیون نگرفته‌ام؟!