پس از سالها، بازدید از باغ موزه کاخ نیاوران در یک روز تعطیل را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم.
برای تماشای ویدیو اینجا کلیک کنید.
پس از سالها، بازدید از باغ موزه کاخ نیاوران در یک روز تعطیل را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم.
برای تماشای ویدیو اینجا کلیک کنید.
افتاد درختی که به خود میبالید ....
از داغ تیر به خاک غم مینالید
گفتم چه کسی به ریشه ات زد ؟
گفتا:
آنکس که به زیر سایه ام میخوابید .
شاد باشید و شاد زندگی کنید و در زندگی دو دوزه باز نباشید ....
افرادی که در زمان خوردن قهوه دچار خواب آلودگی میشوند و افرادی که در زمان استرس قهوه میخورند
در خطر جدی هستند !
زیرا کافین قهوه باعث اسپاسم عروق مغزی میشود و در نتیجه کمبود اکسیژن را به همراه دارد .
فرد ممکن است در ابتدا دچار سر درد شود و سپس دچار کاهش هوشیاری شده و به کما رفته
و در نهایت دچار مرگ مغزی میشود .
توماس ادیسون زمانی که بچه بود از مدرسه به خانه آمد و یک برگه به مادرش داد و گفت :
مادر معلمم این برگه را داد وگفت مادرت آن را بخواند .
داخل این برگه چی نوشته شده ؟!
زمانیکه مادرش برگه را خواند اشگ در چشمانش جاری شد و بعد نامه را با صدای بلند برای فرزندش خواند:
پسر شما یک نابغه است واین مدرسه برای او بی ارزش است و به اندازه ی کافی معلم برای تعلیم او نداریم .
لطفا خودتان به او درس بدهید .
مادرش سالها با درد و رنج او را درس داد تا این که بیمار شد و از دنیا رفت .
چند سال بعد زمانیکه ادیسون یک مخترع پر آوازه در جهان شد . لابلای وسایل مادرش همان نامه را پیدا کرد.
ادیسون نامه را باز کرد و آن را خواند .
داهل نامه نوشته شده بود که :
فرزند شما کمبود ذهنی دارد و ما نمیتوانیم او را در این مدرسه بپذیریم او اخراج است .
ادیسون بعدها در دفترچه خاطراتش اینگونه نوشت
توماس ادیسون کودکی بود که از نطر ذهنی کمبود داشت ولی مادرش او را به یک نبوغ قرن تبدیل کرد .
گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم ؟
میخواهی بکن میخواهی نکن
فوت قایم تو سماور بکنم یا نکنم ؟
میخواهی بکن میخواهی نکن
چایی از بحر شما دم بکنم یا نکنم ؟
میخواهی بکن میخوای نکن
لاستیک چرختو پنچر بکنم یا نکنم ؟
میخوای بکن میخوای نکن
آش داغی برایت بپزم یا نپزم ؟
میخوای بپز میخوای نپز
روغنش را دو برابر بریزم یا نریزم ؟
میخوای بریز میخوای نریز
ای حبیب من ای طبیب من
عشق روی تو شد نصیب من
حالا لای لالای لا ...............................شاد باشید بخندید حتی به زور
ابوریحان بیرونی یک مقبره داغون در افغانستان است و کسی اهمیت نمیدهد که :
ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی -ریاضی دان - ستاره شناس - باستان شناس - تاریخ دان معروف ایران این آرامگاهش باشد ؟!
ابوریحان بیرونی 600 سال قبل از گالیله میدانست که زمین گرده و 500 سال قبل از کوپرنیک میدونست که زمین به دور خورشید میچرخد .
و همچنین در کتاب التفهیم حالات مختلف قرار گیری ماه نسبت به خورشید را هم ترسیم کرده بود !
ابوریحان بیرونی دانشمند ایرانی معتقد بود که نور از درات بسیار ریزی به نام جزالطیفه تشکیل شده بود هزار سال بعد انیشتین آن را فوتون نامید !
ابوریحان بیرونی اولین فردی بود که هزار سال قبل و با ابتدایی ترین امکانات آن زمان شعاع زمین را 6340 کیلومتر اعلام کرد که تا حد زیادی به مقدار صحیح آن یعنی 6371 کیلومتر نزدیک بود !
ایا یک آرامگاه داغان در افغانستان در شان این دانشمند پر آوازه است ؟
قکری به حال مقبره ی ابوریحان بیرونی کنید .....
به دانشمندانمان حرمت و اخترام بگذارید کشورهای دیگر از خداشونه چنین دانشمندانی داشته باشند ما داریم و این وضع و حال مقبره ی دانشمندانمونه
شاد باشید و شاد زندگی کنید .
به یاد عزیزان از دست رفته در شب یلدا فاتحه بفرستید
به مناسبت شب یلدا چند حکایت شیرین گذاشتم به یاد پدر بزرگا و ماد ر بزرگهائی که در بین ما نیستند یادشان گرامی باد .............
شب یلدا یا شب چله
یکی از باشکوهترین و زیباترین جشنهای ایران باستان اسـت کـه:
مردم در طولانیترین و تاریکترین شب سال، بـه جشن و پایکوبی می پردازند.
کل خانوادههای ایرانی، این شب عزیز را جشن میگیرند و دورهم جمع می شوند.
یلدا بر تمامی شما عزیزانم مبارک خوش باشید
چند نفر بر سر اینکه چرا روزهای زمستان از روزهای تابستان کوتاهتر است باهم بحث و جدل کردند و چون به نتیجه ای نرسیدند رفتند پیش ملا و گفتند:
ملا قضیه از این قرار است حالا بین ما داوری کن و بگو که کدام یک از ما درست میگوییم. ملانصرالدین گفت:
اینکه معلوم است!
مگر وقتی پارچه را آب میکشند کوتاهتر نمیشود؟
همه ی گفتند چرا!
ملا گفت:
خوب! روزها هم در زمستان با اینهمه آب و برف و باران آب میکشند و کوتاه میشون
یک مرد عرب سگی داشت که در حال مردن بود.
او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه میکرد.
گدایی از آنجا میگذشت،
از مرد عرب پرسید:
چرا گریه میکنی؟
عرب گفت:
این سگ وفادار من، پیش چشمم جان میدهد.
این سگ روزها برایم شکار میکرد و شبها نگهبان من بود و دزدان را فراری میداد.
گدا پرسید:
بیماری سگ چیست؟
آیا زخم دارد؟
عرب گفت:
نه از گرسنگی میمیرد.
گدا گفت:
صبر کن، خداوند به صابران پاداش میدهد.
گدا یک کیسه پر در دست مرد عرب دید.
پرسید در این کیسه چه داری؟
عرب گفت:
نان و غذا برای خوردن. گدا گفت: چرا به سگ نمیدهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟
عرب گفت:
نانها را از سگم بیشتر دوست دارم.
برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است.
برای سگم هر چه بخواهد گریه میکنم.
گدا گفت: خاک بر سر تو! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است.
نان از خاک است ولی اشک از خون دل.
--------------------------------------
سقراط از حکمای یونان،
زنی بداخلاق داشت.
روزی آن زن نشسته با نهایت بدخویی مشغول لباس شستن بود و در حین کار به سقراط دشنام میداد. حکیم از طریق حکمت، مروت و بردباری دم برنمیآورد و سکوت اختیار کرده بود.
آرامش سقراط خشم همسرش را بیشتر میکرد به حدی که تشت را که پر از کف صابون بود بر سر و روی سقراط ریخت.
ولی سقراط همچنان خونسرد بود.
حاضران به حکیم اعتراض کردند که این مقدار تحمل بیموقع از شما پسندیده نیست.
سقراط با لبخند گفت:
حق با شماست.
اما اثر غرش رعد و جهیدن برق، آمدن برف و باران است.
نادر شاه کبیر در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت:
پادشاه فرق من با وزیرت چیست؟
من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد.
نادر شاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند.
هر دو آمدند.
نادر شاه گفت: در گوشه باغ گربهای زایمان کرده بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده.
هردو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خودرا اعلام نمودند.
ابتدا باغبان گفت:
پادشاها من آن گربهها را دیدم سه بچه گربه زیبا زایمان کرده.
سپس نوبت به وزیر رسید.
وی برگهای باز کرد و از روی نوشتههایش شروع به خواندن کرد:
پادشاها من به دستور شما به ضلع جنوب غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت آن گربه سفید را دیدم، او سه بچه به دنیا آورده که دوتای آنها نر و یکی ماده است؛ نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است.
بچه گربه ماده، خاکستری رنگ است.
حدوداً یکماهه هستند.
من بصورت مخفی مادر را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هر روز اضافه غذاها را به مادر گربهها میدهد و اینگونه بچه گربهها از شیر مادرشان تغذیه میکنند.
همچنین چشم چپ بچه گربه ماده عفونت نموده که ممکن است برایش مشکلساز شود.
نادر شاه رو به باغبان کرد و گفت این است که تو باغبان شدهای و ایشان وزیر.