روبرتو ساعت 18 و 15دقیقه روز شنبه 18فوریه سال1967 در خانه شماره3 خیابان مارکونی کالدونیو در ایالت ویچنتسا چشم به جهان گشود.

از همان کودکی مشخص بود که روبرتو برای درس‌خواندن زاده نشده است. او حتی با توپ تنیس، فوتبال بازی می‌کرد. همبازی‌های او معمولاًبرادران بزرگ‌ترش بودند چون پدرش عاشق شکارکردن بود.

روبرتو نیز به شکار عشق می‌ورزید و معمولاً با پدرش همراه می‌شد و به همین دلیل، اولین لقب او شکارچی بود. چه کسی می‌دانست لقب بعدی او «دُم‌اسبی طلایی» خواهد بود؟ روبرتو 13ساله در مسابقه‌های ایالتی، 42گل به ثمر رساند و آوازه‌اش به گوش مردم ویچنتسا و جولیو ساوینی مربی تیم لانروسی - که به تازگی مهاجم نامدارش پائولو روسی را از دست داده بود - رسید. 

ویچنتسا او را به خدمت گرفت ولی خیلی زود باشگاه معتبر فیورنتینا او را دریافت و در پنجم ماه می‌سال 1985 به فلورانس رفت. باجو در عین جوانی، بازی‌های فوق العاده‌ای را با پیراهن بنفش فیورنتینا انجام داد. سال87 یک گل بسیار زیبا به ناپولی زد؛ تیمی‌که مارادونا را در خود داشت. جالب اینکه کارلا، دروازه بان ناپولی چند سال بعد گفت: افتخار می‌کند که نخستین قربانی یکی از بهترین‌های جهان شده است.

گرانقیمت‌ترین بازیکن جهان
ماندن باجو در فیورنتینا ممکن نبود . باجو دیگر ملی‌پوش بود و یکی از ستارگان دنیای توپ گرد به شمار می‌رفت. انتقال رکوردشکن 13میلیون دلاری او از فیورنتینا به یوونتوس تورین، موجب شد هواداران «روبی» در فلورانس 3روز شورش کرده و تمام شیشه‌های باشگاه را خرد کنند. آنها سال‌ها منتظر ظهور چنین ستاره‌ای بودند ولی مسئولان فیورنتینا مجبور بودند او را بفروشند. یک ماه بعد، باجو با درخشش مسحورکننده در جام جهانی، برای خود اعتبار بیشتری کسب کرد. او در 2 بازی اول، روی نیمکت نشست.

اولین مشکلات با تراپ
 سال 91 باجو در یووه نیمکت‌نشین شد. تراپاتونی- مربی آن‌زمان یوونتوس- به بهانه آمادگی‌نداشتن، باجو را به زمین نفرستاد. این اولین خاطره بد باجو بود ولی او خیلی زود جای اصلی خود را یافت و با زدن گل‌های فراوان، به تیم اصلی بازگشت. باجو با بازوبند کاپیتانی در سال93 یوونتوس را فاتح جام یوفا کرد و تراپاتونی درباره او گفت: روبرتو به لطف اعتماد به نفس وبلوغ و تجربه انکارناپذیرش، ازعهده کاپیتانی در خارج و داخل میدان برآمده است. در سال93 باجو تمامی‌جوایز انفرادی دنیای توپ گرد را به خود اختصاص داد و بهترین بازیکن جهان شد.



حاصل تلاش او در یوونتوس 141بازی و 78گل در سری A بود. در میلان، باجو یکی از بدترین دوران ورزشی خود را تجربه کرد. آمدن و رفتن مربیان متعدد، آسیب‌دیدگی و نیمکت‌نشینی‌های بی‌پایان، صبر باجو را به سر آورد. او در این میان به علت آسیب‌دیدگی و اختلاف نظر با ساکی، بازی‌های یورو96 را نیز از دست داد .

طلوع دوباره
پس از 51بازی و فقط 12گل، به بولونیا پیوست. این انتقال که در سال97 اتفاق افتاد، بهترین تصمیم باجو بود. او با بازی‌های فراموش‌نشدنی در بولونیا، طی 30بازی، 22گل به ثمر رساند و به وسیله چزاره مالدینی دوباره به تیم ملی برگشت و در جام جهانی98 سومین حضورش در جام جهانی را تجربه کرد. این بار هم ضربات پنالتی عامل حذف او و تیمش در مرحله یک‌چهارم نهایی رقابت‌ها مقابل فرانسه میزبان بود. در جام جهانی98 او رقیب اصلی دل‌پیرو برای قرارگرفتن در ترکیب ثابت ایتالیا بود و به مراتب بهتر از دل پیرو بازی کرد.


با اتمام جام جهانی98 او به اینتر پیوست تا کنار رونالدو، زوج «روبی – رونی» را به وجود آورد اما بر خلاف تصوراتش، آسیب‌دیدگی او را رها نکرد و در 2فصل و 41بازی، فقط 9گل در سری A به ثمر رساند و برای حضور ثابت در میدان، به تیم برشا پیوست.
تا شروع این فصل سریA باجو 394بازی و 181گل زده بود و با تو جه به 7 گلش در این فصل تا هفته هجدهم با 188 گل بهترین گلزن فعال سری A به شمار می‌رفت.